در بارهی زئولیتها (غربالهای مولکولی)، جاذبها
کربنها و خاکهای فعال، و ژلهای غیرآلی (مثل سیلیکاژل یا اکسید آلومینیوم فعال)، و نیز آلومینوسیلیکاتهای بلوری (زئولیتها)، و زئولیتهای مصنوعی (غربالهای مولکولی)، جزء جاذبهای صنعتی هستند، که به دلیل سیستم تخلخل بخوبی توسعه یافتهی خود، برای تجزیهی مخلوط گازها، بسیار سودمندند.
کربنهای فعال، اکسید آلومینیوم فعال و سیلیکاژل فاقد ساختار بلوری منظم هستند، و به همین دلیل تخلخل یکنواختی ندارند. توزیع ذرات جاذبها از نظر قطر ممکن است، غیرگسترده (از 20 تا 50 آنگستروم)، و یا گسترده (از 20 تا چندین هزار آنگستروم) باشد. زئولیتها هم تخلخل یکنواخت دارند (از 3 تا 10 آنگستروم)، که اندازهی دقیق آنها توسط یونیت سل بلور تعیین میشود. تخلخلها قابلیت جذب مولکولهایی را که اندازهی آنها از قطر تخلخل بیشتر باشد، ندارند.
نخستین کسی که از اصطلاح «غربال مولکولی» استفاده کرد، ج. مک بین بود. وی این اصطلاح را برای جاذبهایی به کار برد که همانند غربال قابلیت جداسازی مولکولهای مختلف از یکدیگر را دارند. اصطلاحات مترادف کنونی برای این اصطلاح، عبارتند از: زئولیت مصنوعی، مادهی جذب کننده، و جاذب.
بر اساس تجربیاتی که تاکنون به دست آمده، بالاترین اثر غربالی مولکولی را بلورهای دیهیدراتهی زئولیتها دارند. به دلیل مجموعهی منفذهای این جاذبها، سطح داخلی آنها به خوبی توسعه یافته، برای مولکولهای مورد جذب، دسترسپذیرترند. در عین حال، سطح داخلی زئولیتها (غربالهای مولکولی) سهم ناچیزی از کل سطح را به خود اختصاص میدهند.
زئولیتها )غربالهای مولکولی) نسبت به مولکولهای مختلف، از خود انتخابگری متفاوتی نشان میدهند، که بر اساس آن میتوان درجات مختلفی از عملکرد غربالگری (زئولیتی) را تعریف نمود. در صورت بروز اثر غربالگری (زئولیتی) کامل، نوع خاصی از مولکول به عمق بلور نفوذ میکند، در حالی که از نفوذ سایر انواع مولکولها جلوگیری میشود.
امروزه زئولیتها (غربالهای مولکولی) را نه تنها برای جذب سطحی، بلکه در دیگر شاخههای مختلف شیمی، مثل کاتالیز و تبادل یونی، نیز به کار میبرند، در عین حال آنها را همانند گذشته «غربال مولکولی» مینامند، هرچند که این اصطلاح، گسترهی وسیعی از سایر کاربردهای زئولیتها را دربرمیگیرد، ولی آنها را بازتاب نمیدهد، به ویژه، قابلیت بسیار معروف زئولیتها را، که همان اثر غربالگری در واکنشهای کاتالیستی و تبادل یونی است.